90 13 620 542 90+

Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
 

کسب و کار موفق ایرانی

سه کسب و کار موفق ایرانی

اکبرجوجه؛ مک‌دونالد ایرانی

اکبرجوجه؛ مک‌دونالد ایرانی

اکبر جوجه رستورانی که برند شد

طبخ متفاوت
مکان یابی درست
استاندارد سازی شعبه‌ها
استفاده از نقطه ضعف بازار – سرویس غالبا بد بین راهی

با «استانداردسازی»، اکبر جوجه توانست به کیفیتی استاندارد از ارائه محصولش در شعبات مختلف خود برسد. نکته هوشمندانه دیگر در مورد اکبرجوجه انتخاب مکان شعب این رستوران است؛ اکبرجوجه با انتخاب محل رستوران‌های خود در کنار جاده‌ها هم هزینه تهیه‌ی این مکان‌‌ها را بسیار کاهش داده و هم با شناسایی این مشکل که رستوران‌های بین راهی خوبی به خصوص در مسیر تهران-شمال وجود ندارد، سود سرشاری برای خود رقم زده و ما را از شر رستوران‌های بی‌کیفیت بین‌راهی نجات داده است.

درسا؛ جایگاه‌یابی درست برای محصولات لوکس

درسا؛ جایگاه‌یابی درست برای محصولات لوکس

بنیان‌گذار درسا می خواست گوچی ایران باشد، با همان زروق و برق، به همان لوکسی و تقریبا با همان قیمت! این آخری یعنی «قیمت» می‌توانست پاشنه‌ی آشیل درسا باشد. حقیقت این است که اگرچه قشر ثروتمند ایرانی مبالغ هنگفتی برای برندهای خارجی می‌پردازد ولی چنین عادتی حتی برای بهترین برندهای ایرانی نیز صدق نمی‌کند. صرف‌نظر از تولیدات غیر صنعتی و یا موارد خاص نظیر «پسته»، «فرش»، «خاویار» و «برنج» ایرانی که مزیتشان نه صنعتی بلکه طبیعیو سنتی است، ایرانی جنس «ایرانی» را چندان قابل اعتنا و ارزشمند نمی‌داند و این نگاه به آسانی هم تغییر نمی‌‌کند؛ حال اگر پای کالای لوکس در میان باشد این قضیه هزار مرتبه بدتر می‌شود. ایرانی؟ درسا؟ لوکس؟ گوچی؟ چی؟! شوخی می‌کنی؟!

بله! هنر درسا این بود که موفق شد برای اولین بار یک برند ایرانی را به عنوان کالای لوکس «جایگاه‌یابی» کرده و برای برند خود هویتی لوکس درست کند. کالاهای لوکس دارای برچسب های قیمتی هستند که اصطلاحا باید به آن‌ها «بیاید» و درسا توانست کاری کند که قیمت‌های مبلمان چند ده میلیونی این برند کاملا به آن می‌اید و مخاطب ایرانی حاضر است این پول را پرداخت کند.

هنر دیگر درسا در این بین، استفاده از الگوی جریان کار در برندهایی مانند دولچه‌ اند گابانا بوده است.

جین‌وست و استفاده‌ی درست از تخفیف

جین‌وست و استفاده‌ی درست از تخفیف

جین وست برندی اصالتا استرالیایی است با تولید داخلی که زیربرندهای متفاوتی را نیز برای خود ایجاد کرده است. اگر به سیاستهای ترفیعی این شرکت نظر کنید، احتمالا عبارت «۷۰ درصد تخفیف» برای شما آشناست. توجه کنید که کار با ابزار تخفیف، می‌تواند بسیار خطرناک و حساس بوده و در صورت برآورد غلط از وضعیت محصولات تخفیف‌دار، زمان تخفیف و فروش و سود ناشی از تخفیف، نتیجه حاصله جز ضرر برای شرکت چیزی در بر نخواهد داشت
با این حال جین وست نشان داد که کار با این ابزار را بسیار خوب بلد است، جین‌وست با این سیاست‌ها در عین حال که ژست و جایگاهِ یک جنسِ برند، گرچه ارزان را به خود گرفت؛ با این حال فاکتورهای مشتریان نشان می‌داد که آن‌ها رقم قابل توجهی خرید کرده‌اند. رقمی که می‌توانستند با آن برندهای گران را نیز خریداری کنند.
دلیل این استقبال مخاطبان، همین تاثیر روانی تخفیفات جین‌وست بود، گفته می‌شود تخفیف به عنوان اهرمِ افزایش‌دهنده‌ی فروش زمانی می‌تواند موفق باشد که تمایل به خرید در مخاطب را به شکل زیادی تحریک کند. اگر پوشاک را کالایی با هزینه‌ی انبارداری و قابلیت به سرعت از مد افتادن بدانیم، تخفیف‌های جین‌وست بهترین راهکارِ ممکن بود که بیشترین سود را نصیب این شرکت میکرد.

مهرداد محمدرضا هستم
ارسال